بسیاری از سازمانها، استقرار چارچوب تعالی سازمانی را به عنوان یک ابزار قدرتمند و کارآمد انتخاب و پیادهسازی آن را در دستور کار خود قرار داده اند، بنابراین جاریسازی مدیریت دانش منطبق با منطق رادار و در راستای فعالیت های EFQM موجب اثربخشی اقدامات مدیریت دانش و کاهش هزینه های مالی بر دوش سازمان ها خواهد شد.
چهارچوب مدیریت دانش در راستای تعالی سازمانی
چارچوب مديريت دانش برگرفته از چاچوب تعالي سازماني ميباشد. در سال ۱۹۹۷، بنياد اروپايي مديريت كيفيت (EFQM)، با مشاركت شركت هلندي CIBIT (مشاور زيمنس در استقرار مديريت دانش) و مركز بهرهوري و كيفيت آمريكا (APQC) پروژههايي را با هدف بررسي تجربيات و دستاوردهاي بهينه در زمينه مديريت دانش و مدلسازي آنها آغاز مينمايند و سرانجام در سال ۲۰۰۵ موفق به طراحي چارچوب ذيل ميگردند:
همانطور كه در شكل فوق مشهود است، چارچوب از سه بخش اصلي تشكيل يافته است. اين سه بخش عبارتند از:
1. توانمندسازها: كه عبارتند از عواملي كه وجودشان در راستاي مديريت دانش از اهميت بالايي برخوردار بوده و ناديده گرفتن آنها ميتواند موجبات نقص و شكست مدیریت دانش را فراهم آورد.
اين عوامل تاثيرگذار كه برگرفته از مدل EFQM ميباشند عبارتند از:
- رهبری
- كاركنان
- فرايندهاي كسب و كاری
- زيرساخت و ابزار
- استراتژي و خطمشی
- همكاران تجاری
- منابع دانشي و سازماني
2. چرخه يادگيري سازماني(Corporate Learning Cycle): اين بخش از چارچوب، مهمترين بخش و چرخه مديريتي دانش ميباشد. CLC با تكيه بر پشتيباني توانمندسازها، در چارچوب دستههاي دانشي به ايجاد ارزش و نتايج عملكردي ميپردازد.
اين چرخه از چهار فرايند تشكيل يافته است.
- اجرا/ يادگيري: در اين فرايند با تكيه بر تكنيكها و ابزار مديريت دانش در سه مرحله يادگيري انجام ميگيرد. مرحله اول، يادگيري قبل از اجرا و مبتني بر تجارب ثبت شده و درسآموخته هاي پروژههاي مشابه قبلي ميباشد. مرحله دوم با تمركز بر دانش توليد شده و يادگيري آن در حين اجراي پروژه همراه است. مرحله سوم نيز يادگيري بعد از اجراي كار ميباشد.
- استخراج و گردآروي: در اين فرايند دانشها بر اساس رويهها و سيستمهاي طراحي شده استخراج و گردآوري ميگردند.
- ساختاردهي: در اين فرايند دانشهاي بدست آمده ساختاردهي و قابل دستيابي قرار ميگيرند.
- تسهيم: اين فرايند نيز مكانيزمهاي لازم جهت ارائه دانش مناسب، به فرد مناسب و در زمان مناسب را تعريف مينمايد.
3. نتایج عملکردی: بخش سوم و نهایی چارچوب نيز مربوط به مكانيزمهای پايش و چگونگی ارزيابی نتايج حاصل از مديريت دانش می باشد.
در واقع مدیریت دانش ميبايست به گونهاي طراحي گردد كه پيامدهاي عملكردي را در سطح مولفههاي سازماني به همراه داشته باشد.